نمناک
[نَ] (ص مرکب) مرطوب دارای رطوبت و تری (ناظم الاطباء) نمین (آنندراج) نمگین نمگن پرنم بانم نم دار نمور دارای نم (یادداشت مؤلف) : و بخارا جائی نمناک است (حدود العالم) سنان در سنگ رفت و دسته در خاک چنین گویند خاکی بود نمناکنظامی || بارانی: شب نمناک روز نمناک ابر نمناک : به سان چشم عاشق ابر نمناک سرشته باد و باران مشک با خاکنظامی - چشم نمناک؛ چشم اشک آلود.