نگاشته
[نِ تَ / تِ] (ن مف) نوشته (برهان قاطع) (آنندراج) نوشته شده (ناظم الاطباء) مکتوب (یادداشت مؤلف) تحریرکرده (فرهنگ فارسی معین) مرقوم || انشاشده (یادداشت مؤلف ||) ساخته شده (برهان قاطع ||) نقش (یادداشت مؤلف ||) نقش کرده (برهان قاطع) (انجمن آرا) نقش شده رسم شده (ناظم الاطباء) منقوش (منتهی الارب) (از تفلیسی) نگاریده مصور :یک درقه بودش سر مردی بر آن نگاشته (ترجمهء طبری بلعمی) و بر وی صورتهای گوناگون از کردار هندوان نگاشته (حدود العالم) و صدهزار گونه تصاویر بر او نگاشته (مجمل التواریخ ||) رنگارنگ شده (ناظم الاطباء) رنگین رنگ آمیزی شده : رخ ز دیده نگاشته به سرشک وآن سرشکش به رنگ تازه زرشک عنصری || حنابسته خضاب شده : چو دست و پای عروسان نگاشته سر و دم چو روی خوبان آراسته همه پر و بال فرخی || زرنگارشده || لکه دارشده (ناظم الاطباء).