نکهت
[نَ هَ]( 1) (ع اِ) بوی دهان (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) نکهه : همانا که برزد یکی تیز دم شهنشاه از آن دم زدن شد دژم بپیچید و در جامه زو سر بتافت که از نکهتش بوی ناخوب یافتفردوسی || بوی خوش دهان رجوع به نکهه شود : بوید به سحرگاهان از شوق به ناگاهان چون نکهت دلخواهان بوی سمن و سنبل منوچهری فکر و نطقش چو نکهت لب دوست ز آتش تر گلاب می چکدشخاقانی نکهت حوراست یا صفای صفاهان جبهت جوزاست یا لقای صفاهانخاقانی باد بهشت می گذرد یا نسیم صبح یا نکهت دهان تو یا بوی لادن است سعدی || بوی خوش (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) نکهه : شمهء خلق تو هست آنک او را نکهت عنبر و ند نیست ندیدسوزنی نکهت جام صبوحی چون دم صبح از تری عطسهء مشکین ز مغز آسمان انگیخته خاقانی نکهت خویش ز عشق مشک فشان از فقاع شیبت مویش به صبح برف نمای از سداب خاقانی نکهت کام صراحی چو دم مجمر عید زو بخور فلک جان شکر آمیخته اند خاقانی ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر زار و بیمار غمم راحت جانی به من آر حافظ صبا تو نکهت آن زلف مشکبو داری به یادگار بمانی که بوی او داریحافظ بعد از این نشگفت اگر با نکهت خلق خوشت خیزد از صحرای ایذج نافهء مشک ختن حافظ ( 1) - ناظم الاطباء به ضم اول [ نُ هَ ] نیز ضبط کرده است و در مآخذ دیگر، این ضبط دیده نشد در تداول به کسر اول [ نِ هَ ] گویند.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول