نقیب

معنی نقیب
[نَ] (ع ص، اِ) مهتر قوم (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) سالار (دهار) (مهذب الاسماء) سالار، یعنی مهتر چند کس (ترجمان علامهء جرجانی ص 101 ) پیشوا و رئیس و کسی که معرفت به احوال مردم داشته باشد (ناظم الاطباء) سرپرست گروه کسی که مأمور تیمارداری و تفحص احوال دسته یا صنفی است (فرهنگ فارسی معین) ج، نُقَباء سردمدار سردسته رئیس بزرگتر فرمانده سپاه سرکردهء گروهی از سپاهیان : چرخ بزرگوار یکی لشکری بکرد لشکرْش ابر تیره و باد صبا نقیبرودکی چو کردند با او نقیبان شمار سپه بود شمشیرزن شش هزارفردوسی نقیبان ز راندن بمانند کند گر ایشان همیشه نباشند غندعنصری دور از امیر بیستاد و نقیبان را بخواند و گفت لشکر را باید گفت تا به تعبیه درآیند و بگذرند تا خداوند ایشان را ببیند، نقیبان بتاختند (تاریخ بیهقی ص 34 ) دیگر روز قاضی صاعد نزدیک طغرل رفت به سلام و کوکبهء بزرگ و نقیب علویان نیز با جملهء سادات بیامدند (تاریخ بیهقی ص 565 ) امیر نقیبان را فرستاد تا نگذارند که هیچکس به دم هزیمتی برفتی (تاریخ بیهقی ص 581 ) احمد به خیمهء بزرگ خود آمد و نقیبان را بخواند و به لشکر پیغام داد که کار صلح قرار گرفت (تاریخ بیهقی) چون نقیبان مصاف شه بیارایند صف چهرهء فتح و ظفر را باد بردارد نقاب سوزنی داد نقیب صبا عرض سپاه بهار کز دو گروهی بدید یاوگیان خزانخاقانی پس نقیبان پیش اعرابی شدند بس گلاب لطف بر رویش زدندمولوی نقیب از پیش رفت و هر سو دوید که مردی بدین نعت و صورت که دید سعدی (|| اصطلاح دورهء صفویه) معاون یا نایب کلانتر (فرهنگ فارسی معین)( 1 ||) عریف و دانندهء انساب (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) عریف قوم (از اقرب الموارد ||) گواه قوم (منتهی الارب) (آنندراج) شاهد قوم || پذیرفتار قوم (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ضمین قوم (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ج، نُقَباء || نای (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) مزمار (اقرب الموارد ||) زبان ترازو (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) لسان المیزان (اقرب الموارد) زبانهء ترازو (مهذب الاسماء ||) سگ گلوسوراخ کرده جهت سست شدن آواز (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) سگ گلوسوراخ کرده، چه معمول مردمان لئیم از تازیان است که گلوی سگ خود را سوراخ می کنند تا بانگ او را کسی نشنود و میهمان به سوی آنها نیاید (ناظم الاطباء ||) سوراخ شده منقوب (ناظم الاطباء||) (اصطلاح صوفیه) در اصطلاح صوفیان، آنکس که از قِبَلِ زعیم منصوب بود جهت سعی در مصالح فتیان و او را واسطه باشد میان ایشان در هر باب به مثابت ترجمان (از نفایس الفنون) - نقیب اشراف؛ نقیب الاشراف کسی که از طرف دربار خلفا یا سلاطین مأمور رسیدگی به حال و وضع اشراف بود (فرهنگ فارسی معین) - نقیب النقباء؛ مهتر نقیبان سرکردهء نقیبان - نقیب النقبائی؛ شغل نقیب النقباء مقام و منصب نقیب النقباء : از نیابت وزارت و قاضی القضاتی و نقیب النقبائی و غیر آن (ترجمهء محاسن اصفهان ص 42 ) - نقیب درویشان (دراویش)؛ کسی که از طرف دولت مأمور رسیدگی به امور درویشان بود و پرسه زدن و چادر زدن جلو خانه های رجال و اعیان و غیره به دستور او تعیین می شده (فرهنگ فارسی معین) - نقیب سادات؛ نقیب السادات نقیب علویان رجوع به نقیب علویان شود - نقیب طالبیان؛ نقیب الطالبیین کسی که در عهد خلفای عباسی بغداد ریاست عموم آل ابی طالب را بر عهده داشته (فرهنگ فارسی معین) - نقیب علویان؛ نقیب سادات نقیب السادات سیدی که از طرف دربار مأمور رسیدگی به امور علویان بود : بگوی تا قاضی و نقیب علویان را خلعت ها راست کنند هم اکنون، از رئیس و نقیب علویان و قاضی زر، و ازآنِ دیگران زراندوده (تاریخ بیهقی) (از فرهنگ فارسی معین) - نقیب قلعه؛ فرمانده قلعه کوتوال (فرهنگ فارسی معین) - نقیب لشکر؛ کسی که مأمور رسیدگی به امور لشکریان بود (فرهنگ فارسی معین) : سام نریمان چاکرش رستم نقیب لشکرش هوشنگ هارون بر درش جم حاجب بار آمده خاقانی ( 1) - احتمال قوی می رود که در عهد صفویه کلانتر و نقیب از میان سرشناسان محل انتخاب میگردیدند، ولی هیچ قرینه ای از نحوهء انتخاب آنان در دست نداریم، اما راجع به تعیین کدخدایان، مطربان دوره گرد و امثال آنان، امتیازات نقیب بسیار شبیه بعض امتیازات مشعلدارباشی بود (از فرهنگ فارسی معین از سازمان صفویه).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.