نقل

معنی نقل
[نُ] (ع اِ) آنچه بعد شراب از قسم ترش و نمکین و کباب و غیره خورند( 1) (غیاث اللغات از بحرالجواهر و منتخب اللغات) آنچه بر شراب خورند نَقْل( 2) (منتهی الارب) (از آنندراج) آنچه جهت تغییر ذائقه بر سر شراب خورند (از ناظم الاطباء) ما ینقل به علی الشراب (غیاث اللغات از صراح) (بحر الجواهر) هرچه از آن مزهء شراب کنند مزه زاکوسکا آجیل گزک تنقلات دندان مز میوه میوهء شراب هر خوردنی لذیذ که بدان تنقل کنند چون شیرینی آلات و آجیل و غیره (یادداشت مؤلف) : روان خون چو می ناله شان بم و زیر پیاله سر خنجر و نقل تیرفردوسی می و نقل و خوان خواست و آواز رود رخ خوب و شادی و بزم و سرودفردوسی درم دارد و نان و نقل و نبید سر گوسفندی تواند بریدفردوسی هر نبیدی را بوسی ز لب ساقی نقل فرخی تا بتوانی بجز این باده مخورفرخی نقل با باده بود باده دهی نقل بده دیرگاهی است که این رسم نهاد آنکه نهاد فرخی مجلسی سازم با بربط و با چنگ و رباب با ترنج و بهی و نرگس و با نقل و کباب منوچهری و گر ایدون به بن انجامدمان نقل و نبید چارهء هر دو بسازیم که ما چاره گریم بمزیم آب دهان تو و می انگاریم دو سه بوسه بدهیم آنگه و نقلش شمریم منوچهری باز به شراب درآمد ولکن خوردنی بودی باتکلف و نقل هر قدحی بادی سرد (تاریخ بیهقی) گفت مگر گوشت نیافته بودی و نقل که مرا و کدخدایم را بخوردی (تاریخ بیهقی ص 327 ) طبق های نقل از عقیق یمن پر از مشک کرده بلورین لگناسدی و محرور را که پیوسته شراب خورد هیچ نقلی به از انار ترش و آبی نیست (ذخیرهء خوارزمشاهی) می خورد باید و ز لب می گسار نقل زیرا که نقل به ز لب می گسار نیست مسعودسعد دفع مضرات شرابی که نه تیره بود و نه تنک با نقل نار و آبی کنند (نوروزنامه) و نقل [ شراب تلخ و تیره ] میوه های ترش کنند تا زیان ندارد (نوروزنامه) نقل [ شراب آفتاب پرورده ] ریباس و انار کنند نقل [ شراب تازه ] میوهء خشک کنند (نوروزنامه) آشوب عقلم آن شبه عاج مفرش است نقل امیدم آن شکر پسته پیکر است سیدحسن غزنوی آنکه شبی تا به روز بادهء وصلم دهی وآنکه نهی نقل من پسته و بادام و قند سوزنی روز می خوردن تو بدر و هلال خوان نقل تو باد و جام تو بادانوری نقل خاص آورده ام زآنجا و یاران بی خبر کاین چه میوه است از کدامین بوستان آورده ام خاقانی کسی کاین نزل و منزل دید ممکن نیست تحویلش کسی کاین نقل و مجلس یافت حاجت نیست نقلانش خاقانی لب ساقی چو نوش نوش کند نقل از آن ناردانه بستانیمخاقانی گل چون بتان سیمبر بر کف نهاده جام زر هر دم ز لعل چون شکر صد نقل دیگر ریخته عطار که در سینه پیکان تیر تتار به از نقل و مأکول ناسازگارسعدی تا زر و سیم و نقل داری و می منه از جای خویش بیرون پیاوحدی نقل کم خور که می خمار کند نقل کم کن که سر فگار کنداوحدی گزیدم از سر مستی به زنخدانش چو باده تلخ بود نقل سیب شیرین تر امیرخسرو بادهء گلرنگ و تلخ و تیز و خوشخوار و سبک نقلش از لعل نگار و نقلش از یاقوت خام حافظ در طاس سیم صورت حلوا کشیده اند القاب نقل بر طبق زر نوشته اندبسحاق || نوعی از حلوا که در میان آن بادام و پسته و نخود بوداده و مغز هیل و مانند آن گذارند (ناظم الاطباء) قسمی حلوا و شیرینی خرد مدور یا دراز که در میان آن خلال بادام و یا دیگر چیزها نهند: نقل بادام، نقل هیل و قسمی بسیار ریزه که به اطفال خردسال دهند و در میان هریک دانه ای خشخاش باشد و آن را نقل خشخاش نامند (یادداشت مؤلف) ( 1) - در قاموس و مزیل نوشته که به این معنی نقل به فتح نون صحیح است، به ضم نون چنانکه مشهور شده غلط است (از غیاث اللغات) ( 2) - الفتح عن ابن درید و الضم عن غیره (منتهی الارب).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.