نقاله
[نَقْ قا لَ] (ع ص) تأنیث نقّال رجوع به نَقّال شود - سیم نقاله؛ سیمی که بدان چیزی را از جائی به موضعی دیگر نقل کنند - ملک نقاله؛ ملکی که اجساد مردگان را از اراضی متبرکه به برهوت و دیگر جاهای بد نقل کند (یادداشت مؤلف (||) اِ) نیم دایره ای از فلز یا جسم دیگر که پیرامون آن را به 180 یا 200 پارهء برابر بخش کرده اند، با این ابزار می توان زاویه ای برابر با زاویهء دیگر کشید (یادداشت مؤلف).