نشاط

معنی نشاط
[نَ]( 1) (ع اِمص) خوشی شادمانی (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) کاغک کروژ (فرهنگ اسدی) خرمی سرور شادی طرب خرسندی (ناظم الاطباء) سرزندگی دل زندگی زنده دلی خوشدلی هِزّه رامش اریحیت مقابل کسل (یادداشت مؤلف) : رفیقا چند گوئی کو نشاطت بنگریزد کس از گرم آفروشهرودکی شادیت باد چندان کاندر جهان فراخا تو با نشاط و راحت با درد و رنج اعدا دقیقی تا بمیری به لهو باش و نشاط تا نگیرد ابر تو گرم خبکخسروی بدان تا بپوشند گردان سلیح که بر ما سرآمد نشاط و مزیحفردوسی چو بشنید برزو به دل گفت زه برآمد کمان نشاطم به زهفردوسی بفرمود کآرید پیشم سلیح نشاید که جویم نشاط و مزیحفردوسی شبی که اول آن شب سماع بود و نشاط میانه مستی و آخر امید بوس و کنار فرخی شور جهان به حشمت خواجه فرونشست در هر دلی نشاط بیفزود و غم بکاست فرخی فرخی بندهء تو بر در تو از نشاط تو برکشیده نهازفرخی شطرنج فریب را تو شاه و ما رخ مر اسب نشاط را رکابی یا رخعنصری نوروز روزگار نشاط است و ایمنی پوشیده ابر دشت به دیبای بهمنی منوچهری بلبلکان با نشاط قمریکان با خروش در دهن لاله مشک در دهن نحل نوش منوچهری هر نشاطی را بخواه و هر مرادی را بجوی هر وفائی را بیاب و هر بقائی را ببای منوچهری و نشاطی بر پای شد که گفتی در این بقعت غم نماند (تاریخ بیهقی ص 276 ) چندین روز پیوسته نشاط و رامش بود (تاریخ بیهقی ص 378 ) به دلی قوی و نشاطی تمام کار پیش باید گرفت (تاریخ بیهقی ص 381 ) دل در نشاط بسته و تن داده گاهی به مهر و گاه به فروردین ناصرخسرو فکنده پهن بساطی به زیر پای نشاط به عمر کوته و دور و دراز کرده امل ناصرخسرو تا زنده همیشه چون سواری با بانگ و نشاط و شادمانیناصرخسرو من این نشاط که دیدم ز خلق در غزنین بدید خواهم تا روز چند در بغداد مسعودسعد هست از نشاط آمدن صبح یا از تأسف شدن شبمسعودسعد خدایگانا داند خدای یار نشاط چگونه گشتم تا دیدم آن خجسته خطاب مسعودسعد تا دولت است و نعمت با بخت تو به هم از لهو و از نشاط مشو لحظه ای جدا مسعودسعد تو را نشاط بدان تا کدام شهر زنی کدام بتکده سازی ز بوم هند خراب مسعودسعد یکی نشاط جوانان دهد به مردم پیر یکی هزیمت پیران دهد به مرد جوان امیرمعزی (از آنندراج) و برزویه با نشاط تمام روی بدین مهم نهاد (کلیله و دمنه) به نشاطی هرچه تمامتر بانگی بلند بکرد (کلیله و دمنه) سیمرغ به اهتزاز تمام قدم نشاط در کار گذاشت (کلیله و دمنه) پیری ز راه عقل و جوانی ز روی بخت وندر نشاط و لهو به کردار کودکیسوزنی گرچه زنگی لقبم بهر نشاط عادت زنگ نگیرم پس از اینخاقانی خِرَد به ماتم و تن در نشاط و خوش نبود که دیو جلوه کند بر تو و پری رسوا خاقانی آن را مسلم است تماشا به باغ عشق کو خیمهء نشاط به صحرای غم زند خاقانی این چه نشاط است کز او خوشدلی غافلی از خود که ز خود غافلینظامی نشاطی پیش از این بود آن قدم رفت غروری کز جوانی بود هم رفتنظامی پس اکنون کیست محرم در ره فقر دلی کو را نشاط و غم نباشدعطار نشاط جوانی ز پیران مجوی که آب روان بازناید به جویسعدی بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند سعدی این ورق کز نشاط دارد بهر یادگار من است اندر دهرامیرخسرو روزگاری است که سودای بتان دین من است غم این کار نشاط دل غمگین من است حافظ زاهد از صید دل عام نشاطی دارد عنکبوتی ز شکار مگسی می آید صائب (از آنندراج) نشاط بادهء گلرنگ را گر خضر دریابد زلال زندگی را زیر پای تاک می ریزد صائب (از آنندراج) گر به مثل ریخته باشد نشاط دست و دلی کو که فراهم کنم شهوری (از آنندراج) نشاط عمر باشد تا به سی سال چو چل آمد فروریزد پر و بال ||؟ لهو لعب عشرت خوشگذرانی : کدخدای ری و آن نواحی به لهو و نشاط و آداب آن مشغول می باشد (تاریخ بیهقی ص 393 ) امیرمسعود برنشست و قصد شکار کرد و نشاط سه روزه (تاریخ بیهقی ص 183 ) در میانه چون از خدمت فارغ شدی به لهو و نشاط خویش مشغول بودی (تاریخ بیهقی ص 247 ) بازرگان در آن نشاط مشغول شد (کلیله و دمنه ||) میل شوق آهنگ هوا قصد عزم : و مثال دادند که بازنگردند که نشاط شراب خواهد بود (تاریخ بیهقی ص 349 ) بازمگرد و به خیمهء نوبتی درنگ کن که ما نشاط شراب داریم و می خواهیم که تو را پیش خود شراب دهیم تا این نواخت بیابی (تاریخ بیهقی) شیر فلک از ترس برنیاید روزی که نشاط شکار داردمسعودسعد نه این تازیان را مراد چرا نه این بختیان را نشاط کناممسعودسعد نه همی افتدت مراد سفر نه همی آیدت نشاط غزامسعودسعد دمنه گفت ملک حرکت و نشاط شکار فروگذاشته (کلیله و دمنه) نشاط من همه زی آشیان نه فلک است اگرچه در قفس پنج حس گرفتارمخاقانی شهنشه را نشاطی در سر آمد وز آنجا یک دو هفته خوش سر آمد نظامی نمی بینم نشاط عیش در کس نه درمان دلی نه درد دینیحافظ - آب نشاط؛ ندی (یادداشت مؤلف) آب ذوق : و آب نشاط را که به وقت بازی کردن و سخن گفتن و نگاه کردن کسی که آرزو بود بیرون ترابد ندی گویند (ذخیرهء خوارزمشاهی) - نشاط افتادن؛ میل کردن عزیمت کردن اراده کردن خواستن : قاضی طاهر با وی ضم کرده شد تا چون نشاط افتد که عهد و عقد بسته آید شرایط آن را به تمامی به جای آرد (تاریخ بیهقی ص 209 (||) مص) شادمانی نمودن (آنندراج) (از بحر الجواهر) (از منتهی الارب) شادمانی نمودن از کار و جز آن (از منتهی الارب) نَشِطَ؛ طابت نفسه للعمل و غیره (اقرب الموارد) (المنجد ||) شتابی نمودن در کار (از ناظم الاطباء) سبکی نمودن و شتاب کردن در کار (از اقرب الموارد) (از المنجد) فهو ناشط و نشیط (اقرب الموارد||) فربه گردیدن ستور (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ( 1) - در تداول فارسی زبانان به کسر اول [ نِ ].

درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس

اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارت‌های عضو شتاب

مشاهده جزئیات محصول

اشتراک‌گذاری:

با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.