نزدیک

معنی نزدیک
[نَ] (حرف اضافه، ق) پهلوی: نزدیک( 1) (نزدیک)، از: نزد + یک (علامت نسبت)، نیز پهلوی: نزدیست( 2)، کردی: نزوک( 3)(نزدیک، قریب)، نزیک( 4)، نزیک( 5)، نزوک( 6)، نیز کردی: نک( 7) (نزدیک، پهلوی)، مخفف نزدک، بلوچی: نزیک( 8)، نزیخ( 9)، نزی( 10 )، گیلکی: نزدیک( 11 )، فریزندی و یرنی: نزیک( 12 )، نطنزی: نزدیک( 13 )، سمنانی: نکزیت( 14 ) و نزدیک( 15 )، سرخه ای: نزدیک( 16 )، شهمیرزادی: نزدیک( 17 ) (از حاشیهء برهان قاطع چ معین ||) عند (آنندراج) نزدِ (فرهنگ نظام) پیشِ برِ نَزدِ پهلویِ در حضورِ به حضورِ به خدمتِ : ای ز همه مردمی تهی و تهک مردم نزدیک تو چرا پایدبوشکور هزار زاره کنم نشنوند زارهء من به خلوت اندر نزدیک خویش زاره کنم دقیقی کمربسته آیند یکسر به راه چه نزدیک دستان چه نزدیک شاه فردوسی نگه کن که تا کیستند آن سه تن مر آن هر سه را آر نزدیک منفردوسی همه پهلوانان ابا موبدان برفتند نزدیک شاه جهانفردوسی دویدم من از مهر نزدیک او چنانچون بر خواهری خواهریمنوچهری ششصدهزار درم داده که نزدیک پسر فرات باید رسانید (تاریخ سیستان) من به خانه بازگشتم و محمد (ص) نزدیک جد خویش بماند (تاریخ سیستان) نزدیک امیر رو و بگوی که به همه حال چیزی رفته است پوشیده از من (تاریخ بیهقی ص 322 ) پس از نشاندن امیر محمد این دختر را نزدیک وی فرستادند به قلعت (تاریخ بیهقی ص 249 ) ابوالفتح بستی حق خدمت دارد نزدیک خداوند سخت بسیار (تاریخ بیهقی) چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت ناصرخسرو بهرام گور از برادر قیصر درخواست تا دستوری خواهد کی بهرام باز نزدیک منذر رود، دستوری یافت و نزدیک منذر رفت (فارسنامهء ابن بلخی ص 75 ) باغبان نزدیک شاه آمد و گفت (نوروزنامه) دبیر خاص را نزدیک خود خواند که بر کاغذ جواهر داند افشاندنظامی قرار آنچنان شد که نزدیک شاه به دانش بود مرد را پایگاهنظامی چو زحمت دور شد نزدیک خواندش ز نزدیکان خود برتر نشاندشنظامی بدادش سحر بوسه بر دست و پای که نزدیک ما چند روزی بپایسعدی - به نزدیکِ؛ به نزدِ به پیشِ به سویِ پیشِ برِ نزدِ عند پهلویِ : چو بشنید روئین پیران چو شیر بیامد به نزدیک شاه دلیرفردوسی پرستنده رفت و خبر داد باز بیامد به نزدیک سرو طرازفردوسی پس از کلبه برخاست مرد جوان به نزدیک ارجاسب آمد دوانفردوسی رسیدم به نزدیک تو شعرگویان چو نزدیک هارون صریع الغوانیمنوچهری این ملطفه خود برداشت و به نزدیک آغاجی خادم برد (تاریخ بیهقی ص 349 ) پیروز از وی بگریخت به نزدیک ملک هیاطله رفت (فارسنامهء ابن بلخی ص 83 ) بطان به نزدیک سنگ پشت آمدند (کلیله و دمنه ||) قریب (آنندراج) (ناظم الاطباء) نزد متصل هم جوار (ناظم الاطباء) چیزی که از کسی یا چیزی فاصلهء کمی داشته باشد (فرهنگ نظام) در نزدیکی مقابل دور و بعید : پس تبیری دید نزدیک درخت هرگهی بانگی بجستی تند و سخترودکی که نزدیک زابل به سه روزه راه یکی کوه بد سر کشیده به ماهفردوسی تهمتن بیامد به سر بر کلاه نشست از بر تخت نزدیک شاهفردوسی - به نزدیکِ؛ در کنارِ در جوارِ نزدیک به به قربِ به نزدیکیِ : توانگر به نزدیک زن خفته بود زن از خواب شلپوی مردم شنودبوشکور و یک روز به نزدیک آن چهار دیوار برگذشت (ترجمهء طبری بلعمی) بیامد دمان تا به نزدیک آب سپه را به دیدار او بد شتابفردوسی چو از دژ به نزدیک آتش رسید شد از آب دیده رخش ناپدیدفردوسی فراوانْش بستود و بنواختش به نزدیک خود جایگه ساختشفردوسی - نزدیک چیزی یا جائی رسیدن؛ بدانجا رسیدن به آن نزدیک شدن : چو پیران و گرسیوز و شاه چین رسیدند نزدیک شنگان زمینفردوسی برفتند با رستم پیلتن رسیدند نزدیک آن رزم زنفردوسی بیامد چو نزدیک قیصر رسید یکی کارجویش به ره بر بدیدفردوسی -امثال: نزدیک شتر مخواب خواب آشفته مبین || حوالیِ اندکی به اندکی مانده به : فرودآمدم و به درون میدان شدم تا نزدیک چاشتگاه فراخ (تاریخ بیهقی ||) قریبِ در حدودِ قریب به : نوشتن یکی نه که نزدیک سی چه رومی چه تازی و چه پارسیفردوسی || زی سویِ به برِ : بدیشان نمود آن سخنهای زشت که نزدیک او شاه توران نبشتدقیقی چو این نامه آرند نزدیک تو براندیشد آن رای تاریک توفردوسی یکی نامه بنوشت نزدیک شاه ز بدخواه و از مردم نیک خواهفردوسی پیامی فرستاد نزدیک شاه که کردی فراوان ز لشکر تباهفردوسی و خبر نزدیک خالدبن عبدالله القشری برسید غمگین شد (تاریخ سیستان) یعنی ز من حصاربسته نزدیک تو ای قفس شکستهنظامی - از (ز) نزدیکِ؛ از نزدِ از پیشِ از طرفِ از سویِ : شبی تیره هنگام آرام و خواب کس آمد ز نزدیک افراسیابفردوسی تن تنها ز نزدیک غلامان سوی آن مرغزار آمد شتاباننظامی - به نزدیکِ؛ زی به سویِ به : نبشتند پس نامهء سودمند به نزدیک هرمزد شاه بلندفردوسی پس آگاهی آمد سوی نیمروز به نزدیک سالار گیتی فروزفردوسی چو شد حالش از بینوائی تباه نوشت این حکایت به نزدیک شاهسعدی || در نظرِ پیش چشمِ در چشمِ به رایِ نزدِ به عقیدهء به سلیقهء : بدو گفت کاوس کز پیلتن که را بیشتر آب نزدیک منفردوسی از او دان بزرگی از او دان شمار بد و نیک نزدیک او آشکارفردوسی نمتک و بسد نزدیکشان یکی باشد ازآنکه هر دو به گونه شبیه یکدگرند قریع الدهر از بس گل مجهول که در باغ بخندید نزدیک همه کس گل معروف شد آخال فرخی نزدیک عاقلان عسل النحلم و اندر گلوی جاهل غسلینم ناصرخسرو پس تو به وقت حاضر نزدیک مرد دانا زآن رفته انتهائی وز مانده ابتدائی ناصرخسرو آنانکه فلانند و فلان رهبر ایشان نزدیک حکیمان زدرِ عیب و هجااند ناصرخسرو صعبی تو و منکری گر این کار نزدیک تو صعب نیست و منکر ناصرخسرو (دیوان چ دانشگاه ص 94 ) نزدیک کردگار مکرم در پیش شهریار مقربمسعودسعد بی یاد حق مباش که بی یادکردِ حق نزدیک اهل عقل چه مردم چه استرنگ سوزنی اما نزدیک من آن است که موی او بسترند و روی او سیاه کنند (سندبادنامه ص 330 ) نزدیک من آن است که هر جرم و خطائی کز صاحب وجه حَسَن آید حَسَن آید سعدی شکایت گفتن سعدی مگر باد است نزدیکت که او چون رعد می نالد تو همچون برق می خندی سعدی - به نزدیکِ؛ به نظرِ به عقیدهءِ به رایِ در چشمِ به سلیقهء : جان و روان یکی است به نزدیک فیلسوف ورچه ز راه نام دو آید روان و جان بوشکور نامه ای بنوشت از سلیمان به خویشتن که به نزدیک من درست شد که امیری از امیران امیه بر دست وی شهرستان قسطنطنیه گشاده شود (ترجمهء طبری بلعمی) دگر زادفرخ که نامی بدی به نزدیک خسرو گرامی بدیفردوسی من بر خواجه روم تا دهدم سیم بسی تا مرا نیز به نزدیک تو مقدار بودمنوچهری اگر پیل زوری وگر شیرچنگ به نزدیک من صلح بهتر که جنگسعدی به نزدیک من شبرو راهزن به از فاسق پارساپیرهنسعدی از آن بهتر به نزدیک خردمند که فرزندان ناهموار زایندسعدی به نزدیک خردمندان به خفّت رای منسوب گردد (گلستان) -امثال: نزدیک آتش پرست دوزخ به از بهشت (|| (آنندراج (||) اِ) زمان قریب (ناظم الاطباء) : چنانکه پیدا آمد در این نزدیک از احوال این پادشاه (تاریخ بیهقی ص 393 ( (ص) اندک زمانی کم زود : به مدتی نزدیک حملی وافر و مالی بسیار به خزانهء معمورهء سلطان فرستاد (تاریخ بیهقی ص 359 در مدتی نزدیک کار او به ثریا رسید (تاریخ بیهقی ص 438 ) چون ابواسحاق به غزنه رسید به مدتی نزدیک سپری شد (ترجمهء تاریخ یمینی ||) کم فاصله مقابل دور و بعید : دیگر آنکه از پاریاب سوی اندخود رفتن نزدیک است، باید بسازد تا از پاریاب برود (تاریخ بیهقی ||) خویشاوند قوم و خویش : چنین یافت پاسخ ز فرزانگان ز خویشان نزدیک و بیگانگانفردوسی - نزدیکان؛ اقوام و خویشاوندان اقربا : بهترین یاران و نزدیکان همه نزد او دارم همیشه اندمهرودکی || مقرب : باید که جَلد باشی اندر کار که من آگاهم از طاعت و تو را نزدیک کنم و برکشم و نیکوئی فرمایم (ترجمهء طبری بلعمی) به یزدان خردمند نزدیکتر بداندیش را روز تاریکترفردوسی هیچ خدمتکار به امیر محمود نزدیک تر از وی نبود (تاریخ بیهقی) عبدوسی سخت نزدیک بود به میانهء همهء کارها درآمده (تاریخ بیهقی) - به نزدیک؛ مقرب (یادداشت مؤلف) : و تو را به نزدیک تر کسی از خاصگان خود گردانیدم (تاریخ بیهقی) هستی خورشید حسن لاجرم از وصل تو هرکه به نزدیک تر از تو سیه روی ترخاقانی - نزدیکان؛ مقربان خاصان : گوهرآیین خزینه دار وی از نزدیکان امیر بود آن روز ایستاده (تاریخ بیهقی ص 130 ) نماز پیشین احمد دررسید و وی از نزدیکان و خاصگان سلطان مسعود بود (تاریخ بیهقی) پادشاه اقبال بر نزدیکان خود فرماید (کلیله و دمنه) از جملگی لشکر و کافّهء نزدیکان وی درگذشت (کلیله و دمنه) روی به نزدیکان خویش آورد (کلیله و دمنه ||) قریب حاضر شاهد : خبر آن به دور و نزدیک رسید و دوست و دشمن بدانست (تاریخ بیهقی) و آگاه کن ای برادر از غدرش دور و نزدیک و خاص و عامش را ناصرخسرو در جانی و ز انس و جانْت پرسم نزدیکی و دور جات جویم خاقانی (دیوان چ سجادی ص 305 (||) اِ) nazdik (2) - nazdist (3) - nizuk (4) - - ( قرابت خویشی همسایگی (ناظم الاطباء) رجوع به نزدیکی شود ( 1 nezik (5) - nizik (6) - nezuk (7) - nik (8) - nazik (9) - nazix (10) - nazi (11) - nazdik (12) - nazik (13) - nazdik (14) - nakzit (15) - nazdik (16) - nazdik (17) - nazdik.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.