اسکناس
[اِ کِ] (روسی، اِ)(1) (کلمهء روسی شده از آسین یایِ(2) فرانسه) چاو. شهروا. شهرروا و اهل الصین لایبتاعون بدینار و لا درهم و جمیع ما یتحصل ببلادهم من ذلک یسبکونه قطعاً کما ذکرناه و انما بیعهم و شراؤهم بقطع کاغذ کل قطعه منها بقدر الکف مطبوعه بطابع السلطان و تسمی الخمس والعشرون قطعه منها بالشت (بباءِ موحده و لام مکسوره) و هی بمعنی الدینار عندنا و اذا تمزقت تلک الکواغذ فی ید انسان حملها الی دار کدارالسکه عندنا فأخذ عوضها جدداً و دفع تلک و لایعطی علی ذلک اجره. (ابن بطوطه). و رجوع به بالشت و بالش شود.
(1) - Papier-monnaie. Billet de banque. . (فرانسوی)
(2) - Assignat.
(1) - Papier-monnaie. Billet de banque. . (فرانسوی)
(2) - Assignat.