نداوت
[نَ وَ] (ع اِمص) نداوه تری (غیاث اللغات) (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) نمناکی (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) رطوبت ندی ندوت نم : هوا از لطافت در او مشک ریز زمین از نداوت در او چشمه خیزنظامی رجوع به نداوه شود.