نخیجه
[نَ جَ] (ع اِ) مسکهء تنک که دوباره از مشک برآید چون آن را بر شتر بار کنند (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) (اقرب الموارد ||) طبیعت گویند: فلان میمون العریکه و النخیجه و الطبیعه؛ به معنی واحد (اقرب الموارد).