نحیف

معنی نحیف
[نَ] (ع ص) لاغر نزار (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات) خول (ناظم الاطباء) مرد عاجز (آنندراج) (غیاث اللغات) قضیف (از منتهی الارب) ضاوی (یادداشت مؤلف) تکیده ج، نحاف، نحفاء : نحیف است چون خیزرانی ولیکن چو تابنده ماهی است بر خیزرانیفرخی عذر خود پیش منه زآنکه نزاری و نحیف من تو را عاشق از آنم که نحیفی و نزار فرخی تو چنین فربه و آکنده چرائی، پدرت هندوی بود یکی لاغر و خشکانج و نحیف لبیبی امروز هیچ خلق چو من نیست جز رنج از این نحیف بدن نیست مسعودسعد چون صفر و الف تهی و تنها چون تیر و قلم نحیف و عریانخاقانی || نااستوار نامحکم سست : عهد او سست است و ویران و ضعیف گفتِ او زَفت و وفای او نحیفمولوی.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.