نحیزه
[نَ زَ] (ع اِ) سرشت طبیعت (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ج، نحائز || روش (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطبا) طریقه (ناظم الاطباء ||) راه باریک که از راههای بزرگ شکافته شود به صحرا (منتهی الارب) (آنندراج) راه باریک که از راه بزرگ جدا شده و به جانب صحرا رود (ناظم الاطباء) طریقه من الارض خشنه (المنجد||) ریگ و درشت از زمین، یا پاره ای از آن دراز مقدار یک میل یا زیاد از آن (منتهی الارب) (آنندراج) ریگ و زمین درشت، و یا پاره ای از زمین درشت به مقدار یک میل و زیادتر (ناظم الاطباء) راهی خشن و درشت از زمین، و گفته شده است قطعهء درازی از آن (از اقرب الموارد ||) نوار گرداگرد خرگاه و خیمه (منتهی الارب) (آنندراج) نواری که گرداگرد خرگاه و خیمه دوزند (ناظم الاطباء) نوار که بر کنارهء خیمه افکنند نوار پشمین (مهذب الاسما (||) ص) تأنیث نحیز، بمعنی ناحز و منحوز رجوع به نحیز و ناحز شود || ناقهء مضروبه (از اقرب الموارد).