نحط
[نَ] (ع اِ) آواز اسب و شتر از گرانی و ماندگی (منتهی الارب) (از آنندراج (||) مص) آواز کردن و نالیدن اسب از ماندگی و تعب (از اقرب الموارد) نحیط (از المنجد ||) سرزنش نمودن وقت سؤال (منتهی الارب) (آنندراج) زجر کردن سائل را هنگام سؤال (از اقرب الموارد) (از المنجد ||) سخت دم زدن گازر وقت جامه بر سنگ زدن (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج ||) تردد کردن گریه در سینه بی آشکارگی آن (منتهی الارب) (آنندراج) (از المنجد) نحاط نحیط (المنجد ||) زفیر برآوردن و بانگ کردن (ناظم الاطباء) رجوع به نحیط شود.