نچیز
[نَ] (ص مرکب) ناچیز لاشی ء : جان پرمایه همی چون بفروشی به نچیز چیز پرمایه همان به که به ارزان ندهی ناصرخسرو|| معدوم فانی عدم : مپندار جان را که گردد نچیز که هرگز نچیز او نگردد بنیزاسدی در تمام معانی رجوع به ناچیز شود.