نجنجه
[نَ نَ جَ] (ع مص) بازداشتن (منتهی الارب) (آنندراج) منع کردن کسی را از چیزی (از اقرب الموارد ||) قصد کردن به کاری بی کوشش (منتهی الارب) (آنندراج ||) دل دهی(؟) و تردد کردن در رای (منتهی الارب) (آنندراج): نجنج فی رأیه؛ تحیر و اضطرب (تاج العروس) یقال: نجنج امره؛ اذا همّ به و لم یعزم علیه (منتهی الارب ||) جنبانیدن (منتهی الارب) (آنندراج) به حرکت درآوردن (اقرب الموارد ||) دیگرباره آوردن بر آب شتران را (منتهی الارب) (از آنندراج) بازآوردن شتران را بر حوض (از اقرب الموارد ||) گرد برگردیدن وقت ترس (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ||) در منزل بهاری اقامت کردن قوم در تابستان سپسِ آن به سوی آب وارد شدن آنها (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول