نجمی شیروانی
او راست: آباد از « از سخنوران دورهء متوسطین است، مرد لوند بی قیدی بود » [نَ یِ شیرْ] (اِخ) به روایت مؤلف عرفات العاشقین خیال تو ویرانهء دل است جان منی و جای تو در خانهء دل است ای بی تو عاشقان را از جان و دل جدائی وی از تو بیدلان را با محنت آشنائی تا کی زنم چو حلقه بر هر دری سر از نو وقت است گر به رویم از لطف در گشائی (از دانشمندان آذربایجان ( ص 373 ) (مجالس النفایس ص 166.