نجز
[نَ] (ع اِمص) اسم است انجاز را، و گویند: انت علی نجز حاجتک، به فتح یا ضم نون؛ یعنی نزدیک به روائی حاجت خودی (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (از المنجد ||) نزدیکی به روائی [ حاجت ] (لغتنامهء مقامات حریری) (فرهنگ خطی (||) اِ) حاجت نزدیک به روائی نُجْز (ناظم الاطباء) حاجتِ در شُرف روا شدن (از اقرب الموارد (||) مص) روا کردن حاجت کسی را (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از تاج المصادر بیهقی) برآوردن حاجت (از المنجد ||) حاضر آمدن و زود رسیدن وعده (اقرب الموارد ||) تمام شدن (از المنجد) (از اقرب الموارد) گویند: نجز الکتاب || منقضی شدن فنا شدن (از اقرب الموارد ||) منقطع شدن (کلام) (از اقرب الموارد ||) شتاب کردن در وعده (از اقرب الموارد).