نجاست
[نَ / نِ سَ] (از ع، اِ) پلیدی ناپاکی (ناظم الاطباء) پلیدی (السامی) (غیاث اللغات) (مهذب الاسما) ریخ (زمخشری) خبث (منتهی الارب) رجس || فضلهء انسان و دیگر حیوانات غیر از ستور (ناظم الاطباء) غایط : مگس بر نجاست آدمی نیکوتر از آنک علماء بر درگاه سلطان (کیمیای سعادت) یکی کناس دیگر چون بدیدش نجاست پیش بینی آوریدشعطار چون ابرهه رفت آن خانه را ببیند آن جا نجاست و پلیدی را دید، گفت که را زَهرهء آن بود که این پلیدی کرده است؟ (قصص الانبیاء ص 213 (||) مص) پلید و ناپاک بودن (از اقرب الموارد ||) پلید شدن (ترجمان علامهء جرجانی) رجوع به نجاسه شود.