نجابت
[نَ بَ]( 1) (ع اِمص) اصالت بزرگواری (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) پاکی نژاد و گرامی بودن آن (ناظم الاطباء) نجیب بودن باحسب بودن از خانوادهء خوب بودن (فرهنگ نظام) نبالت نیکوگوهری پروز نکوگهری : پیش ما عزیز باشد چون فرزندی که کدام کس بود این کار را سزاوارتر از وی به حکم پسر پدری و نجابت و شایستگی (تاریخ بیهقی ص 335 (||) مص) گرامی شدن (غیاث اللغات) گرامی و گرامی نژاد گردیدن (آنندراج) گوهری شدن (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (دهار) نجیب شدن (زوزنی) رجوع به نجابه شود ( 1) - در تداول امروز به کسر اول [ نِ ] تلفظ می شود.