نتح
[نَ] (ع اِ) خوی عرق (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) عرق (اقرب الموارد ||) شلم درخت (ناظم الاطباء) رجوع به نتوح شود (|| مص) بیرون آمدن خوی از پوست نتوح (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) تراویدن خوی (از ناظم الاطباء) خروج عرق از جسم (از المنجد) تراویدن عرق از تن (تاج المصادر بیهقی ||) بیرون کردن گرما خوی را (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از المنجد ||) ترابیدن چربش از خیک و تری از زمین (منتهی الارب) (آنندراج) تراوش کردن (از ناظم الاطباء) ترابیدن چربی از خیک و تری از زمین (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ترشح کردن چربی از ظرف نتوح (از المنجد ||) ترابیدن آب از مَشک (تاج المصادر بیهقی).