نبوه
[نَبْ وَ] (ع مص) بازماندن شمشیر از کار (از منتهی الارب) (اقرب الموارد) رجوع به نَبْوَت شود : سنان لسان و تیغ بیان و الشعراء یتبعهم الغاوون از هیبت جلال نبوّت در غمد کلال و نَبْوَت بماند (مقدمهء حافظ ||) جفوه (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد) ج، نبوات || اقامت (معجم متن اللغه ||) برآمدن بلند شدن نباوت (از منتهی الارب) رجوع به نباوت شود.