نبل
[نَ بَ] (ع ص، اِ) تیزخاطر (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء): رجل نبل؛ ذونُبل (اقرب الموارد ||) گرامی (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ج، نبله، نبال || بزرگ و خرد به این معنی از اضداد است (غیاث اللغات از صراح و شرح نصاب) خرد و کلان از هر چیزی (ناظم الاطباء ||) کبار قوم( 1) (منتهی الارب) (آنندراج ||) صغار قوم( 2) (از منتهی الارب) (از آنندراج) ||ضخم (اقرب الموارد) بزرگ از سنگ و کلوخ (از منتهی الارب) (از آنندراج) سنگ و کلوخ کلان (از ناظم الاطباء) عظام الحجاره و المدر( 3) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه ||) خرد از سنگ و کلوخ (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از معجم متن اللغه) (از اقرب الموارد) سنگ و کلوخ خرد( 4) (از ناظم الاطباء) سنگ و کلوخ بزرگ و کوچک (از اقرب الموارد) و واحد آن نَبلَه است (از معجم متن اللغه ||) سنگ استنجا (منتهی الارب) (از آنندراج) نُبَل (اقرب الموارد) سنگی که بدان استنجاء کنند (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) واحد آن نَبلَه و نُبلَه است (از معجم متن اللغه ||) جِ نابل رجوع به نابل شود || جِ نبیل رجوع به نبیل شود ( 1) - از اضداد است ( 2) - از اضداد است ( 3) - از اضداد است ( 4) - از اضداد است.