نبردآزمای
[نَ بَ زْ / زِ] (نف مرکب) مرد جنگی (فرهنگ نظام) (آنندراج) نبرده دلاور (آنندراج) جنگ آزموده جنگ دیده دلیر دلاور بهادر (ناظم الاطباء) : همیشه تا که نبردآزمای شاهان را به گوی بازی باشد مراد و نهمت و آز سوزنی نبردآزمایان ایران سپاه گرفتند بر لشکر روم راهنظامی به نیک و بدِ کارزارش ره است نبردآزمای است و کارآگه استنظامی نبردآزمائی جهاندیده گفت که پیروزی آن پهلوان راست جفتنظامی نبردآزمائی ز ادهم فتاد به گردن درش مهره در هم فتادسعدی.