نأج
[نَءْجْ] (ع مص) زاری و تضرع کردن به درگاه خدا: نأج نأجاً الی الله؛ صاح و تضرع (معجم متن اللغه ||) بانگ کردن گاو نُؤاج: نأَجَ الثورُ نأجاً و نُؤاجاً؛ خارَ (المنجد ||) به تأخیر افکندن کار را (از معجم متن اللغه) رجوع به نؤوج شود || به ضعف و سستی و آرامی خوردن (ناظم الاطباء): نأج نأجاً؛ أکل أک ضعیفاً (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد) (المنجد).