نانمش
[نَ مَ / مِ] (ص، اِ) چیزی نادیده (برهان قاطع) (جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام) چیزنادیده (فرهنگ رشیدی)( 1 ||) بیراهی کردن (برهان قاطع) (جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام) (فرهنگ 1) - مؤلف فرهنگ نظام - با نقل معانی فوق از جهانگیری - آرد: لفظ و معنی هر دو عجیب است، شاهد هم نیاورده ) ( رشیدی)( 2 که بشود از آن چیزی فهمید ( 2) - مؤلف فرهنگ نظام - با نقل معانی فوق از جهانگیری - آرد: لفظ و معنی هر دو عجیب است، شاهد هم نیاورده که بشود از آن چیزی فهمید.