ناموجه
[مُ وَجْ جَهْ] (ص مرکب) ناپسند غیرمقبول غیرصحیح (ناظم الاطباء) :ابوالحسن عباد این معنی و حرکت بغایت ناموجه و غیرمحمود یافت (تاریخ قم ص 143 ) - عذر ناموجه؛ نامقبول غیرقابل قبول ناپذیرفتنی - غیبت ناموجه؛ غیبت بدون عذر موجه.