نامحصور
[مَ] (ص مرکب) نامحدود (آنندراج) بی حصار بی دیوار گشاده بی حد (از ناظم الاطباء) که حد و حصاری ندارد || بی انتها (آنندراج) بی اندازه بی کران بی پایان نامعین بی شمار بی حساب (از ناظم الاطباء) : سلطان از دیار هند مظفر و منصور با ( اموال موفور و نفایس نامحصور بازگشت (ترجمهء تاریخ یمینی ص 419.