نامبردار کردن
[بُ کَ دَ] (مص مرکب)به نام و شهرت رساندن شهرت بخشیدن مشهور کردن || تربیت کردن پرورش دادن و به حد لیاقت و شهرت رساندن به جاه و منصب رساندن سری و سروری بخشیدن : نرفت از جهان سعد زنگی به درد که چون تو پسر نامبردار کردسعدی.