ناگاه

معنی ناگاه
(ق مرکب)( 1) بی خبر غفلهً بغتهً (حاشیهء برهان قاطع چ معین) بی خبر دفعهً فوراً بیکبار غافل (از ناظم الاطباء) ناکاج فجأهً بداههً نابیوسان ناگهان ناگه ناگاهان به ناگه به ناگاه به ناگاهان به ناگهان : شاکر نعمت نبودم یا فتی تا زمانه زد مرا ناگاه کوستابوشعیب کمربند بگرفت و او را ز زین برآورد ناگاه زد بر زمینفردوسی گرفتند ناگاه کاوس را همان گیو و گودرز و هم طوس را فردوسی دوش نامه ای رسیده است از خواجه احمد که چقراق و می جنبد از غیبت وی مبادا که ناگاه خللی افتد (تاریخ بیهقی) دمی از حق مشو غافل در این راه چه میدانی که آید مرگ ناگاهناصرخسرو سگی بیامد و پستان در دهان آن کودک نهاد و آن پسر یکساله شد ناگاه مادر او را گذر بدانجا افتاد (قصص الانبیاء ص 178 ) عرض کرد بار خدایا مرا نجات ده از قوم ستمکاران ناگاه بر سر بالا رفت (قصص الانبیاء ص 92 ) مال عظیم حاصل کردند و بیرون شدند و رفتند در زمین حجاز ناگاه آن بند خراب شد (قصص الانبیاء ص 178 ) و متفق شدند که ناگاه بهرام چوبین را بکشند (فارسنامهء ابن بلخی ص 102 ) و لشکر فرستاد تا ناگاه او را در میان بادیه بگرفتند (فارسنامهء ابن بلخی ص 103 ) خاطر عاطر پادشاه از آن هاجم ناگاه و ناجم نااندیشیده ناگاه متشوش و متوزع گشت (المضاف الی بدایع الازمان ص 38 ) خیام که خیمه های حکمت میدوخت در کورهء غم فتاد و ناگاه بسوخت (منسوب به خیام) ناگاه دست روزگار رخسار حال ایشان [ بطان و سنگ پشت ] بخراشید (کلیله و دمنه) و ناگاه بر ذخایر نفیس و گنج های شایگانی مظفر شوند (کلیله و دمنه) اگر در دل او آزاری باقی است ناگاه خیانتی اندیشد (کلیله و دمنه) بودم در این حدیث که ناگاه در بزد دلدار ماهروی من آن رشک آفتابانوری یا آب بود و ناگاه اندر زمین فروشد یا مرغ بود و از دام پرّید و در هوا شد خاقانی ناگاه خبر وفات او از اندرون بیرون آمد و حقیقت حال او معلوم نشد (ترجمهء تاریخ یمینی ص 404 ) نواقبالی برآرد دست ناگاه کند دست دراز از خلق کوتاهنظامی چو خودبین شد که دارد صورت ماه بر آن صورت فتادش چشم ناگاهنظامی به آب چشم گفت ای نازنین ماه ز من چشم بدت بربود ناگاهنظامی دلم زنجیر هستی بگسلاند اگر بر دل کنی ناگاه در بازعطار چه لطف بود که ناگاه رشحهء قلمت حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت حافظ شوخی است بلای من تا کی نگران باشم مانند بلا هرگز ناگاه نمی آیدمشفقی بگفتا وه چه خوش باشد که ناگاه سمندش را گذار افتد بر این راهوحشی تا کار جهان بدو قراری گیرد ناگاه اجل ز در درآید که منمشاهی هروی ناگاه درآمد از درم یار افروخته چهر و جام در دستسروش انتظارش کشت ما را خود چه بودی کز درم آن سمن موی پری پیکر به ناگاه آمدی شرعی - به ناگاه؛ ناگهان ناگاه به یکباره : بگویم بدین شیردل نیکمرد ز رستم برآرد به ناگاه گردفردوسی بباید کنون چاره ای ساختن به ناگاه بردن یکی تاختنفردوسی - ز ناگاه:ز ناگاه برخاست گرد سپاه که تاریک شد چشم خورشید و ماه فردوسی همی گفتی که شاه آمد ز ناگاه چو شیر شرزه جسته از کمین گاه (ویس و رامین) - مرگ ناگاه؛ مرگ مفاجاه اجل معلق مرگ بی مقدمه و ناگهانی و آنی : مرده فرزند مادرزارت مرگ ناگاه را خریدار استمسعودسعد - ناگاه آمدن سخن؛ بدیههً بداههً - ناگاه گرفتن؛ مغافصهً مباهدهً اغتیال (تاج المصادر بیهقی) بغتهً (ترجمان القرآن) مفاجاهً (صراح) بَهت || بیوقت (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع، ذیل لغت ناگاج) بی جا بی موقع نه بگاه نابگاه نابهنگام نه بوقت نه در وقت : بر او تاختن کرد ناگاه مرگ بسر برنهادش یکی تیره ترگفردوسی طعام افزون مخور ناگاه و ناساز که آن افزون ترا بی شک خورد بازعطار (|| ص مرکب) نه آگاه ناآگاه غافل بی خبر بی اطلاع : فرانک به ناگاه بُد زین نهان که فرزند او شاه شد در جهانفردوسی ز ره آگه نبودم همچو گمراه چو کرم نامترقب، پیش بینی )anakasa سِک ز طعم شهد ناگاه( 2) (ویس و رامین) ( 1) - از: ن (نفی، سلب) + آگاه اوستا ظاهراً ظن نابرده، گمان ناکرده) بی خبر غفلهً بغتهً (حاشیهء برهان قاطع چ معین) رجوع به آنندراج )anakasiha ناشده)، پهلوی شود ( 2) - نظیر: همچو کرم سرکه ناآگه ز شیرین انگبین بی خرد چون کرم پیله جان خود سازد هدر.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.