ناقه

معنی ناقه
[قَ] (ع اِ) شتر ماده (منتهی الارب) الانثی من الابل (المنجد) (اقرب الموارد) ماده شتر (ناظم الاطباء) اشتر ماده (مهذب الاسماء) (دهار) اروانه مایه مادینه شتر( 1) ج، ناق، نوق، أنوق، انؤق، اونق، اینق، نیاق، ناقات، انواق جج، اَیانِق، نیاقات : بقای صالح و بد عمر او صد و هفتاد خداش ناقه فرستاد از میان حجر ناصرخسرو کجاست ناقه و کو صالح و کجا شد هود که ز آتش اجل اندر امل زدند شرر ناصرخسرو فخرت به سخن باید زیرا که بدو کرد فخر آنکه بکرد از پی او ناقهء عضبا ناصرخسرو نه دیر بود که برخاست آن ستوده خصال برفت و ناقهء جمازه را مهار گرفت مسعودسعد از خداوند دلدل و قنبر وز خداوند ناقه و یعفورسوزنی لله الحمد که تا حشر نمی باید بست در قطار تعبش نیز نه ناقه نه جملانوری وآن بر بسیط باغ گرازان و خوش خرام چون بر زمین آینه گون ناقه و جملانوری مرغزاری شود اکنون فلک و ابر در او راست چونانکه تو گفتی همه ناقه ست و جمل انوری راهی است ورابه کعبهء مجد بی زحمت ناقه و بیابانخاقانی ناقه را چون ماه بر کوهان بود نام چرخ مشتری فالش کنمخاقانی وز بهر محملت که فلک بود غاشیه اش خورشید ناقه گشته و مه ساربان شده خاقانی میل مجنون پیش آن لیلی روان میل ناقه پس پی طفلش دوانمولوی و چون بدین مرتبه رسید نر را جمل گویند و ماده را ناقه (تاریخ قم ص 177 ) در دهان ناقه خار خشک خرمای تر است امیر علیشیر نوائی ناقهء عمرم فتاد اندر مناخ وقت تنگ آمد شکایتها فراخ صبای سیرجانی - ناقه راندن؛ حرکت خرمای تر است امیر علیشیر نوائی ناقهء عمرم فتاد اندر مناخ وقت تنگ آمد شکایتها فراخ صبای سیرجانی - ناقه راندن؛ حرکت دادن شتر ماده (از فرهنگ فارسی معین) : در رقص رحیل ناقه میراند برحسب فراق بیت میخواندنظامی - ناقهء لیلی:گرچه تن چنگ شبه ناقهء لیلی است نالهء مجنون ز چنگ رام برآمدخاقانی چنگ بین چون ناقهء لیلی وزو بانگ مجنون هر زمان برخاستهخاقانی - ناقه وار؛ بمانند ناقه مثل ناقه : گردن امید خود را ناقه وار بس جرس ها کز گمان دربسته امخاقانی - ناقه و جملی در کاری نداشتن؛ غرض یا نفعی در آن کار نداشتن : و بداند که مرا در این کار ناقه و جملی نبوده است (تاریخ بیهقی ص 330 ) خرس چون تفاصیل و جمل این حکایت بشنید و ناقه و جمل خویش در آن میدید (مرزبان نامه) فیم الاقامه بالزوراء لاسکنی بها ولا ناقه فیها و لاجملی طغرائی اصفهانی || دانه ای که بر دست پدید آید (از المنجد) مفرد ناق است رجوع به ناق شود (|| اِخ) چند ستاره است که بر شکل ناقه واقع شده (منتهی الارب) ستارگانی که در آسمان بشکل ناقه گرد هم اند (المنجد) گروهی مر کف الخضیب را کوهان اشتر خوانند، زیرا که تازیان از کواکب خداوند کرسی اشتری تصور کرده اند (التفهیم ص 102 ) و بعضی صورت ناقه را از صورت ذات الکرسی و بعضی دیگر از کواکب امراه المسلسله فرض کرده اند زیرا در پیش کواکب کف الخضیب سه ستاره است بر دست راست امراه المسلسله و نزدیک کوکب شمالی چند کوکب دیگر است که 1) - وزنه فعله بالتحریک و اصله نَوَقَه (منتهی الارب) ) ( جمله با هم به سر ناقه شبیه اند (حاشیهء التفهیم چ همایی ص 102.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.