ناقله
[قِ لَ] (ع ص) تأنیث ناقل است (از فرهنگ نظام)( 1) (از اقرب الموارد ||) مردم از جائی به جائی رونده، خلاف قطان (منتهی الارب) ضدالقاطنین (معجم متن اللغه) مردمی که از جائی به جائی روند و ساکن و متوطن در جائی نباشد، خلاف قطان (ناظم الاطباء) ج، نواقل || کسانی که از قومی به قومی دیگر منتقل شوند (مرصع ||) بلائی از بلاهای روزگار (معجم متن اللغه) نواقل الدهر؛ ای نوائبه التی تنقل من حال الی حال، یقال: اصابته نواقل الدهر رجوع به نواقل شود ( 1) - در فارسی جمع ناقل هم هست (فرهنگ نظام).