ناعفه
[عِ فَ] (ع ص) اذن ناعفه؛ گوش فروهشته (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء ||) مسترخیه (معجم متن اللغه)( 1 ||) ناعفه القنه؛ منقادها (معجم متن اللغه): اخذ ناعفه القنه؛ براه سهل از سر کوه رفت (منتهی الارب) راه سهل و آسان از سر کوه رفت (ناظم الاطباء) ( 1) - و هو ضعیف نعیف از اتباع است (از معجم متن اللغه).