ناطح
[طِ] (ع اِ) هرچه پیش آید از مرغ و وحش (منتهی الارب) (آنندراج) هرچه پیش آید شخصی را از مرغ و وحش (ناظم الاطباء) مقابل قعید آنچه از وحش و طیر که از پیش روی تو درآید (از اقرب الموارد) (از المنجد) مایستقبلک من امامک من الطیر و الظباء و الوحش و غیرها مما یزجر (معجم متن اللغه ||) گوسپند کبش عنز (اقرب الموارد) یقال: ما له ناطح و لا خابط؛ یعنی او را نه گوسپندیست و نه شتری (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از معجم متن اللغه) ای لا شی ء له، او را چیزی نیست (از اقرب الموارد) (المنجد ||) رنج سختی (آنندراج) یقال: اصابه ناطح من الدهر؛ ای امر شدید (منتهی الارب) رنج سختی شدت (ناظم الاطباء) امر شدید پرمشقت (معجم متن اللغه) ج، نواطح.