ناس
(ع اِ) اسمی است که برای جمع وضع شده مثل قوم و رهط واحدش انسان است و بر انس و جن اطلاق می شود و اغلب بر انس و گفته اند که اصلش اناس است که جمع انس باشد و این جمعی است نادر که با آوردن الف و لام بر سر آن فاء آن حذف شده است (از معجم متن اللغه) (از اقرب الموارد) مردمان از آدمی و پری جمع انس است و اصل آن اناس است به ضم اول و جمعی بر آن داخل شده است (از منتهی الارب) (آنندراج) مردمان (ترجمان علامهء جرجانی) « ال » نادر است، پس تخفیف یافته و مردمان لفظ اسم جنس است، در واحد و جمع هر دو استعمال می شود (فرهنگ نظام) به معنی یک آدم و به معنی آدمیان، مفرد و جمع آمده است (آنندراج از غیاث اللغات) مردمان مردم (ناظم الاطباء) انس اناس آدمیان مقابل جِنه : خیر ناس ان ینفع الناس ای پدر گر نه سنگی چه حریفی با مدر؟مولوی || آنچه به آسمان خانه آویزان باشد (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) آنچه معلق و آویزان باشد از سقف خانه چون دوده و غیر آن (معجم متن اللغه ||) قسمی از بوزینه (ناظم الاطباء ||) ترس بیم (از اوبهی ||) مرغ تشنه (ناظم الاطباء (||) ص) آنکه بانگ می زند مر شتران را (ناظم الاطباء ||) برگ و نان خشک (شمس اللغات از شرح نصاب) (مهذب الاسماء) خبز ناس؛ یابس (المنجد).