نازنینی
[زَ] (حامص) نازنین بودن زیبائی جمال : مهی در جلوه با این نازنینی نخواهد ساخت با تنهانشینیوصال که من خوش دارم از تنهانشینی که تنها باشم اندر نازنینیوصال || نازپروردگی ظرافت : که طفلی خرد با آن نازنینی کند در کار ازین سان خرده بینینظامی رجوع به نازنین شود.