اسفناج
[اِ فَ / فِ] (اِ)(1) اسفاناخ. اسفناخ. اسپناج. اسپاناخ. اسپنانج. سپاناخ. رجوع به اسپناج شود :
بابای تو چارده پسر داشت
نی میزد و اسفناج میکاشت.؟
(1) - Epinard. Spinacia.
بابای تو چارده پسر داشت
نی میزد و اسفناج میکاشت.؟
(1) - Epinard. Spinacia.
درگاه پرداخت سداد برای ووکامرس
درگاه بانکی سداد برای ووکامرس، انتخابی مطمئن برای پرداخت آنلاین با امنیت بالا و سرعت عالی در خرید اینترنتی.
مشاهده جزئیات محصول
