نازک بدن
[زُ بَ دَ] (ص مرکب) معشوق هر که بدن لطیف دارد (فرهنگ نظام) کنایه از معشوق باریک میان لطیف تن (انجمن آرا) معشوق لطیف و زیبا (ناظم الاطباء) که تنی لطیف و ظریف و زودرنج دارد تنک پوست لطیف اندام : نازک بدنی که می نگنجد در زیر قبا چو غنچه در پوستسعدی بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان حافظ چنان نازک بدن باشد که گر آری بگلزارش به پا از سایهء مژگان بلبل می رود خارش!؟.