ناریدن
[دَ] (مص) مبدل نالیدن (فرهنگ نظام) نالیدن (از فرهنگ رشیدی) رجوع به ناره شود : ناریدن نارو و نواهای سریچه ناطق کند آن مردهء بی نطق و بیان راسنائی || شکار کردن گرفتن گرفتار کردن || بزرگ کردن || دراز شدن (ناظم الاطباء) قد کشیدن دراز شدن (شعوری).