نارای
(ص مرکب) (از: نا (نفی، سلب)+ رای (رأی عربی) (حاشیهء برهان چ معین) بی تدبیر بی عقل (برهان قاطع) (آنندراج) بی فکر (شمس اللغات) آن که در رأی و تدبیر خود خطا کند از (شعوری) بی رای بی فکر بی اندیشه بی تأمل بی تدبیر غافل بی احتیاط (ناظم الاطباء ||) منکر بی اعتقاد (برهان قاطع) (آنندراج) منکر چیزهای عیان (از فرهنگ شعوری ||) منکر زشت 1) - چنین است در جهانگیری، و رشیدی به ) ( (جهانگیری) (رشیدی) زشت نامعقول (شعوری، از مجمع الفرس) ناشایسته( 1 بضم اول و فتح سوم « منکر » بضم اول و کسر سوم منقول در جهانگیری را « منکر » آورده و ظاهراً کلمهء « منکر و زشت » معنی خوانده (سراج اللغات، از فرهنگ نظام، از حاشیهء ص 2092 برهان چ معین).