نادیدگی
[دی دَ / دِ] (حامص مرکب)افلاس احتیاج (آنندراج) مفلسی پریشانی بی چیزی افلاس (ناظم الاطباء ||) نادیده بودن ندیده بودن نوکیسگی تازه به عرصه رسیدگی جانگرفتگی گدا چشمی حریصی گداطبعی ندیدگی : این گداچشمی و این نادیدگی از گدائی تست نز بیگلربگیمولوی.