اسفاهدار
[اِ] (نف مرکب) اسپاهدار. سپهدار. سردار :
دین لاف زد اتابک اسفاهدار ماست
دولت زبان گشاد که این مرزبان ماست.
خاقانی.
دین لاف زد اتابک اسفاهدار ماست
دولت زبان گشاد که این مرزبان ماست.
خاقانی.