میلامیل
(ق مرکب) میل تا میل و از میل به میل. (ناظم الاطباء). میل به میل. (آنندراج). میل تا میل و میل در میل و میل اندر میل. (برهان). میلها ضربدر میلها. (یادداشت مؤلف). کنایه است از مسافت بسیار. عرصهء فراخ :
بید را سایه ای است میلامیل
جوی را دیده ای است مالامال.ابوالفرج رونی.
|| قدم به قدم و پی در پی و پیوسته و علی التوالی. (ناظم الاطباء). پی در پی و متواتر. (برهان). || همه و همگی و جمیع. (ناظم الاطباء). همه و جمیع. (برهان). || در هم آمیخته و ممزوج. (از برهان) (ناظم الاطباء).
بید را سایه ای است میلامیل
جوی را دیده ای است مالامال.ابوالفرج رونی.
|| قدم به قدم و پی در پی و پیوسته و علی التوالی. (ناظم الاطباء). پی در پی و متواتر. (برهان). || همه و همگی و جمیع. (ناظم الاطباء). همه و جمیع. (برهان). || در هم آمیخته و ممزوج. (از برهان) (ناظم الاطباء).