میش
[مَ] (ع مص) میشه. آمیختن پشم با موی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آمیختن بز موی با پشم. (المصادر زوزنی). || درهم کردن شیر میش را با شیر بز. (ناظم الاطباء). آمیختن شیر میش با بز. (المصادر زوزنی). آمیختن شیر بز با شیر گوسفند. || آمیختن هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). خلط. (المصادر زوزنی). آمیزش و اختلاط. (ناظم الاطباء). || آمیختن سخن. (المصادر زوزنی). || پنهان کردن بعضی از خبر را و آشکار کردن بعض دیگر را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پنهان داشتن بعض خبر و آشکار کردن بعض آن را. (آنندراج). || نیمه دوشیدن شیر پستان را. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). نیمه دوشیدن. (آنندراج). و رجوع به میشه شود.