میراب

معنی میراب
(اِ مرکب) مباشر و ناظر تقسیم آبها. (ناظم الاطباء). باغبان که آب رسانی ذمهء او باشد. (از غیاث). آبران. آبرانه. قَلاّد. آب بخش. آبیار. اویار. آن که آب را بخشد. (یادداشت مؤلف). آن که بر سهمیهء هر خانه یا باغ یا کشتزار از آب رود یا نهر یا قنات یا چشمه نظارت دارد و شغل او رساندن سهم آب هرکس به اوست در موعدهای مقرر :
چند بینی گردش دولاب را
سر برون کن هم ببین میراب را.مولوی.
می شکافد سینه ام را عاقبت همچون صدف
می دهد گر قطره ای میراب این دریا مرا.
کلیم کاشی (از آنندراج).
در بیان تفصیل شغل میراب دارالسلطنهء اصفهان تعیین مادی سالاران و تنقیهء انهار و جداول و رسانیدن آب زاینده رود به تمامی محال اصفهان که از آب رودخانه شرب می شود. (تذکره الملوک چ دبیرسیاقی ص50). || داروغهء گذر دریا که کشتیها به اختیار او باشد. (غیاث).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.