میدانگاه
[مَ / مِ] (اِ مرکب) جای فراخ و پهن که در آن بنا نباشد. (ناظم الاطباء). || میدان. میدان کارزار :
شیروار آورد به میدانگاه
گرد بر گرد صف کشند(1) سپاه.نظامی.
(1) - ن ل: صف زنند.
شیروار آورد به میدانگاه
گرد بر گرد صف کشند(1) سپاه.نظامی.
(1) - ن ل: صف زنند.