مهد

معنی مهد
[مَ] (ع مص) گستردن. (آنندراج) (از منتهی الارب). گستردن فراشی را و پای گذاشتن بر آن. (از اقرب الموارد). گسترانیدن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). مَهَدَ الفراشَ مهداً؛ گسترد فراش را و پای گذاشت روی آن. (ناظم الاطباء). تمهید. || ورزیدن و کار کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). کسب کردن و عمل کردن. (از اقرب الموارد).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.