اسرائیل

معنی اسرائیل
[اِ] (اِخ) ابن موسی نصرانی مکنی به ابوسعید. هندوشاه در تجارب السلف آرد: اول وزراء بویهیان ابوسعید اسرائیل بن موسی نصرانی بود و او وزارت عمادالدوله بن بویه می کرد، از ادب و کتابت نصیبی زیاده نداشت، اما بر عمادالدوله غالب بود و در خدمت او تمکنی تمام یافت و محل امانت و اعتماد شد، و عمادالدوله را نایبی بود او را ابوالعباس احمد خیاط گفتندی و کارهای خاصهء عمادالدوله در دست داشت، اتفاقاً میان او و ابوسعید وزیر عداوتی بنشست و ابوالعباس به آن سبب دایم در حق وزیر خبث کردی و در تقبیح صورت حال او کوشیدی و عمادالدوله گفتی من سخن تو در حق ابوسعید وزیر نخواهم شنید و او از آن بازنایستادی و عمادالدوله را حاجبی بود قتلغ نام میان او و ابوسعید وزیر وحشتی پیدا شد. ابوسعید دعوتی نیکو ساخت و بسیار از اکابر را بخواند و قتلغ را نیز بطلبید، او اجابت نکرد زیرا که در خواب دیده بود که کسی او را گفتی ابوسعید وزیر ترا خواهد کشت. عزم کرد بر آن که پیش از آنکه وزیر او را بکشد او دفع صائل کند و وزیر را بکشد. خواص او گفتند: به این خواب التفات مکن که این را اصلی نباشد و با وزیر مصالحت موافق تر از مخالفت است. بسخن یاران خویش التفات نکرد و کاردی دراز در ساق موزهء خود نهاد و بعد از آن که از دعوت ابا کرده بود بخانهء وزیر رفت و وزیر چون او را بدید برخاست و تعظیم و اکرام نمود و طعام پیش آوردند. وزیر با غلامان و خواص خویش گفته بود که او را نگاه دارید مبادا قتلغ قصدی کند. فی الجمله قتلغ به الطاف وزیر ملتفت نمی شد و هرچند که او سخن نرم می گفت قتلغ سخن درشت می گفت. در این میان کارد برکشید، میخواست که بر وزیر زند، غلامان منع کردند، او ممتنع نشد و کار از حد بگذشت و ایشان دانستند که با او رفق و لطف مفید نخواهد بود، قتلغ را بگرفتند و بسیار بزدند ناگاه چماقی بر سر او آمد و کشته شد. او را کشته بخانه بردند. ابوالعباس در حال پیش عمادالدوله رفت و او در خواب بود. نعره ای زد چنانکه عمادالدوله از خواب برجست و گفت چه حالت است؟ ابوالعباس گفت وزیر قتلغ حاجب را بکشت. عمادالدوله گفت دروغ می گویی. ابوالعباس گفت معتمدی را بفرست تا بچشم خود بیند و حال بازنماید. عمادالدوله معتمدی را فرستاد تا صورت حال بدید و بازآمد و گفت ابوالعباس راست می گوید. عمادالدوله برنجید. در این حال وزیر درآمد و صورت ماجری چنانکه رفته بود عرضه داشت. عمادالدوله گفت نیکو کردی حق با جانب تو است. ابوالعباس از عنایت عمادالدوله در چنین حال که یکی از خواص او را بکشت و او را عفو و مسامحه کرد منفعل شد و مشمراً عن ساق الجد در قصد وزیر شروع کرد و حیلتی انگیخت.
تمام شدن سعی ابوالعباس نایب بواسطهء حیلتی بر ابوسعید: ابوالعباس با عمادالدوله گفت وزیر از پادشاه متوحش و خائف است و با بزرگان لشکر مواطاتی می کند که هرگز تمام مشواد، و پیش از آن که این سخن گفتی ترکان را برانگیخت تا بر غلبه و فریاد و اتفاق خون قتلغ بطلبیدند. ترکان اتفاق کردند وزیر را معلوم شد بترسید و اندیشه بر آن مقرر گردانید که خزانهء خود را بموضعی فرستد که ایمن باشد و بفرمود تا صندوق ها را از خزانه در میان سرای می آوردند تا نقل کنند و خویشتن با ابوعمران موسی که امیری بود بزرگ از امراء لشکر و با ابوسعید دوستی صادق داشت بخلوت بنشست و از عداوت ابوالعباس با او شکایت میکرد. و این صورت بعینها ابوالعباس را معلوم شد، بخدمت عمادالدوله رفت و گفت ابوسعید وزیر با هر یک از امراء لشکر بخلوت می نشیند و اسرار میگویند و با یکدیگر سوگند میخورند، در این ساعت با ابوعمران موسی بخلوت نشسته است و صندوق خزاین به میان سرای آورده میخواهد تا امشب خزاین به صحرا فرستد که بسبب موافقت لشکر و اعتمادی که بر مخالفت دارد صحرا را از خانه ایمن تر میداند و با یکدیگر یک روز معین کرده اند که اظهار مخالفت کنند. عمادالدوله در حال معتمدی را بخانهء وزیر فرستاد همان صورت که ابوالعباس گفته بود مشاهده کرد، بیامد و گفت وزیر صندوقهای خزاین در میان سرا آورده است با ابوعمران موسی بخلوت و بتهیت مخالفت مشغول است. عمادالدوله را بسبب کشته شدن قتلغ در دل آزاری بود اگرچه ظاهر نمی کرد، چون این حال بدانست مجال تحمل نماند، بفرمود تا وزیر را بگرفتند و وزارت به ابوالعباس داد. (تجارب السلف صص 223 - 225).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.