مولد
[مُ وَلْ لِ] (ع ص) تولیدکننده و زاینده و پرورنده. (ناظم الاطباء). زاینده: باقلا مولد ریاح است. (یادداشت مؤلف).
- مولداللعاب؛ گوشت که در بیخ زبان است. (یادداشت مؤلف).
- مولد منی؛ اغذیه و ادویه که قوت باه دهد. (یادداشت مؤلف).
|| زایاننده و پیداکننده. (غیاث) (آنندراج). پدیدآورنده. پدیدارسازنده. به وجودآورنده. (از یادداشت مؤلف). || (اصطلاح گیاه شناسی و جانورشناسی)(1) سلولهای زایا و تولیدکننده. سلولهایی که موجب پیدایش بافتهای جدید جانوری و گیاهی شوند. هریک از سلولهای جنسی جانوری و یا گیاهی (اعم از گامت نر و یا گامت ماده).
.
(فرانسوی)
(1) - Cellules generatrices
- مولداللعاب؛ گوشت که در بیخ زبان است. (یادداشت مؤلف).
- مولد منی؛ اغذیه و ادویه که قوت باه دهد. (یادداشت مؤلف).
|| زایاننده و پیداکننده. (غیاث) (آنندراج). پدیدآورنده. پدیدارسازنده. به وجودآورنده. (از یادداشت مؤلف). || (اصطلاح گیاه شناسی و جانورشناسی)(1) سلولهای زایا و تولیدکننده. سلولهایی که موجب پیدایش بافتهای جدید جانوری و گیاهی شوند. هریک از سلولهای جنسی جانوری و یا گیاهی (اعم از گامت نر و یا گامت ماده).
.
(فرانسوی)
(1) - Cellules generatrices