مولد
[مَ لِ] (ع اِ) زمان ولادت. (آنندراج) (غیاث). هنگام زادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هنگام تولد. زایچه. گاه زادن. هنگام زادن. زمان زادن. سال ولادت. تاریخ ولادت. (یادداشت مؤلف). || جای زادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جایی که در آنجا کسی از مادر متولد گردد. زادبوم. خُهْر. وطن. زانیج. (ناظم الاطباء). جای ولادت و وطن. (غیاث) (آنندراج). آنجا که بچه بر زمین آید. (السامی فی الاسامی) (از مهذب الاسماء). مثبر. مسقط الرأس. محل ولادت. جای زادن بچه. آنجا که بچه بر زمین آید گاه زادن. زادگاه. زادبوم. جای زادن. زادبود. (یادداشت مؤلف) :
چرا پس چون هوا او را به قهر از سوی آب آرد
به ساعت باز بگریزد به سوی مولد و منشا.
ناصرخسرو.
مهر و ماه او را دو طفلانند اینک هر دو را
گاهواره بابل و مولد خراسان آمده.
خاقانی.
ترک چون هست به انداختن زوبین جلد
چه زیان دارد اگر مولد او دیلم نیست.
خاقانی.
بخندید و از مولدم پرسید. گفتم از خاک پاک شیراز. (گلستان).
مولدم جام و رشحهء قلمم
جرعهء جام شیخ الاسلامی است.جامی.
|| زمان ولادت حضرت محمد(ص)، چنانکه میلاد، زمان ولادت حضرت عیسی علیه السلام را گویند. (از ناظم الاطباء). || (اصطلاح نجوم) هنگام زادن و برآمدن مردم که طالع هرکس را از شکلهای کواکب که در آن وقت بوده گیرند. بیرونی گوید: او را [ مردم را ] دو ابتداست یکی وقت کِشتن و او را مسقط النطفه خوانند و دیگر وقت برآمدن و آن زادن است و او را مولد خوانند. از کواکب و شکلهای ایشان اندر وقت مولد، هیلاج دانسته آید و کذخداه و مبتزها و عطیات و زیادت و نقصانات و قواطع. وز تحویل سالهای مولد، انتهاها دانسته آید و تسییرها و خداوندان دور و جان بختار و مدبر و خداوند هفته و فرداها. (التفهیم ص519). مولد چون به جای باید آوردن و عملش چگونه است؟ چون بچه از مادر جدا شود ارتفاع آفتاب بگیر اگر روز باشد، و طالع و درجهء او بیرون آر که آن طالع مولدش باشد و گر شب بود ارتفاع کوکبی گیر از کواکب ثابتهء معروف کاندر عنکبوت اسطرلاب باشد وز وی طالع بیرون آر. (التفهیم ص527).
چرا پس چون هوا او را به قهر از سوی آب آرد
به ساعت باز بگریزد به سوی مولد و منشا.
ناصرخسرو.
مهر و ماه او را دو طفلانند اینک هر دو را
گاهواره بابل و مولد خراسان آمده.
خاقانی.
ترک چون هست به انداختن زوبین جلد
چه زیان دارد اگر مولد او دیلم نیست.
خاقانی.
بخندید و از مولدم پرسید. گفتم از خاک پاک شیراز. (گلستان).
مولدم جام و رشحهء قلمم
جرعهء جام شیخ الاسلامی است.جامی.
|| زمان ولادت حضرت محمد(ص)، چنانکه میلاد، زمان ولادت حضرت عیسی علیه السلام را گویند. (از ناظم الاطباء). || (اصطلاح نجوم) هنگام زادن و برآمدن مردم که طالع هرکس را از شکلهای کواکب که در آن وقت بوده گیرند. بیرونی گوید: او را [ مردم را ] دو ابتداست یکی وقت کِشتن و او را مسقط النطفه خوانند و دیگر وقت برآمدن و آن زادن است و او را مولد خوانند. از کواکب و شکلهای ایشان اندر وقت مولد، هیلاج دانسته آید و کذخداه و مبتزها و عطیات و زیادت و نقصانات و قواطع. وز تحویل سالهای مولد، انتهاها دانسته آید و تسییرها و خداوندان دور و جان بختار و مدبر و خداوند هفته و فرداها. (التفهیم ص519). مولد چون به جای باید آوردن و عملش چگونه است؟ چون بچه از مادر جدا شود ارتفاع آفتاب بگیر اگر روز باشد، و طالع و درجهء او بیرون آر که آن طالع مولدش باشد و گر شب بود ارتفاع کوکبی گیر از کواکب ثابتهء معروف کاندر عنکبوت اسطرلاب باشد وز وی طالع بیرون آر. (التفهیم ص527).